بانه نام شهری است در استان کردستان واقع در مرز غربی ایران. شهر بانه مرکز شهرستان بانه در دامنهی شمالی رشته کوههای زاگرس، ۲۰ کیلومتری نوار مرزی ایران با عراق و جنوب غربی سقز و جنوب شرقی سردشت قرار گرفتهاست. بانه با شهرستانهای مریوان، سردشت، سقز و کردستان عراق هممرز و دارای ارتباط مناسب جاده ای میباشد. واردات کالاهای چینی از طریق مرز عراق، بازارچهی پررونقی برای این شهر به ارمغان آورده است. شهر بانه و بعضی از آبادیهای اطراف آن در دوران جنگ ایران و عراق توسط هواپیماهای عراقی بمباران شیمیایی شد.
جمعیت
بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ این شهر با جمعیت ۸۵٬۱۹۰ بعد از شهرهای سنندج، سقز و مریوان چهارمین شهر بزرگ استان کردستان محسوب و ۱۰۹ شهر امین ایران است.
وجه تسمیه
نام بانه را از واژهٔ کردی بان به معنی «بام» و بلندی و متأثر از ارتفاعات و نحوهٔ استقرار و موقعیت شهر بانه میدانند. ارتفاع ۱۵۵۴ متری شهر از سطح دریا و چشمانداز بلندیهای پیرامون آن موجب شدهاست که مردم برای رسیدن به شهر مسیر زیادی را به طرف سربالایی طی کنند. نام بانه را به معنی خانه (منظور اقامتگاه و آبادی و مسکن است) و اردو (منظور اردوگاه سربازان است) و پادگان (شهر دو قلعه بزرگ داشته) نیز تفسیر کردهاند.به نوشته شرفنامه بانه نام ولایتی بود که امرای عشایر آنجا بدان منسوب بودند. این ولایت مشتمل بر دو قلعه وناحیه بود که یکی را «قلعه بیروز» و ناحیه بانه و دیگری را «قلعه شوی» میخواندند؛ که در مابین ولایات اردلان و بابان و مکری واقع بوده است.
معاصر
در ۱۳۲۳ خورشیدی شهر بانه به وسیلهٔ محمدرشید خان داروخانی (از کردهای روستای داروخان عراق) که بر ضد دولت مرکزی ایران دست به شورش زدهبود، به آتش کشیده شد، ولی با حملهٔ نیروهای دولتی و فرار او به عراق بازسازی شهر آغاز شد و طی ۱۰ سال ادامه یافت.
زبان
زبان مردم بانه کردی سورانی با لهجه سلیمانیهای میباشد.
مشاهیر
ابراهیم یونسی نویسنده، مترجم- فرخ نعمت پور نویسنده، روزنامهنگار - عطا نهایی نویسنده - بهمن قبادی کارگردان - بابک صحرا نورد نویسنده
دین و مذهب
مردم بانه مسلمان و اهل سنت و جماعت و پیرو مذهب امام شافعی هستند.در بانه یک اقلیت یهودی وجود داشت که تعدادشان بالغ بر چهل خانوار میشد. آنها بعد از اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی و تقسیم فلسطین، در سال ۱۳۲۷ شمسی به فکر مهاجرت به فلسطین افتادند و در اواخر سال ۱۳۲۸ خورشیدی به کلی بانه را ترک نموده و به فلسطین مهاجرت کردند. همزمان با مهاجرت یهودیان بانه، یهودیانِ سردشت، سقز، بوکان و مریوان و قسمتی از یهودیان سنندج و مهاباد و پیرانشهر نیز مهاجرت کردند. دو نظریه در مورد سکونت یهودیان در غرب ایران وجود دارد که اولی بیان میدارد که سکونت یهودیان در بانه از سال ۱۳۶ میلادی در زمان شورش بارکوشباس بر ضد حکومت روم و پراکندهشدن یهودیان در اطراف جهان اتفاق افتاده و دومی این موضوع را به زمان تیگلات پلاسر پادشاه آشور ۷۴۱ تا ۷۴۹ سال پیش از میلاد مسیح نسبت میدهد که بعد از فتح اورشلیم به دست پلاسر بالغ بر شصت هزار یهودی به بخشهای غرب ایران، سرزمین ماد و جنوب دریای مازندران و دامنهٔ کوههای قفقاز تبعید شدند.
جاذبه های گردشگری
تفرجگاه نجنه
روستای نجنه علیا یکی از روستاهای هدف گردشگری است که در فاصله 38 کیلومتری جاده بانه به سردشت در محیطی جنگلی و کوهستانی قرار گرفته است. اهمیت این روستا به جز محیط طبیعی، بکر و زیبای آن در فراوانی چشمهسارها، وجود قرآن قدیمی در مسجد تاریخی آن و مجتمع شیلات کوچکی در روستا است که ماهیهای آن طعم بسیار لذیذی داشته و در همان محل ارایه میشود. روستای دیدنی دیگری نیز در شهرستان بانه می تواند هدف مناسبی برای یک سفر باشد که آن را نجنه می خوانند. روستای نجنه در فاصله 38 کیلومتری شهر بانه و در جاده سردشت به این شهر و در محیطی جنگلی و کوهستانی واقع است. اهمیت گردشگری این روستا به جز طبیعت بکر و زیبای آن در فراوانی چشمه سارها و وجود قرآن قدیمی در مسجد تاریخی آن است. وجود مجتمع شیلات در روستا نجنه و ارایه ماهی تازه در غذاخوری های محل، حال و هوایی ویژه به منطقه بخشیده است که این همه میتواند بهانهای قابل قبول برای مقصد سفر گردشگران داخلی و خارجی باشد.
غار شوی
شوی نامی آشنا برای دوستداران غارنوردی است. این غار در نزدیکی شهر بانه قرار دارد و به دلیل همجواری با روستای شوی به همین نام نیز خوانده می شود. ما در عصر روز سه شنبه مورخ 15/3/1386 به بانه رسیدیم و بدون توقف راهی روستای شوی شدیم. علیرغم خستگی و فشردگی برنامه در نظر داریم که امروز این غار را نیز پیمایش کرده تا فردا فرصت کافی جهت بازدید از غار کتله خور را نیز داشته باشیم. ساعت 6/30 عصر در مقابل دهانه غار شوی ایستاده ایم و آماده ورود به آن هستیم. تیمی 11 نفره وارد غار می شود و قصد آن داریم که همه قسمت های غار را بازدید نمائیم. ارتفاع دهانه این غار نیز مانند اکثر غارهائی که در این مدت از آنها دیدن کرده ایم کوچک است و برای ورود به آن می بایست بصورت خمیده حرکت کرد. ارتفاع دهانه حدود یک متر بوده و عرض آن نیز کمتر از دو متر می باشد. بلافاصله پس از ورود و بعد از چند متر مسیر افقی و مسطح به پرتگاهی می رسیم که دو راه مشخص را در برابر ما قرار می دهد. مسیر سمت چپ که به چاهی می ماند و در ادامه به تالار کوچکی فرود می آید که البته راه به جائی نداشته و تنها می توان با گرایش به سمت راست و فرود از شیبی تند به مسیر اصلی وارد شد. مسیر سمت راست که در واقع شعبه اصلی غار شوی است نیز با شیبی تند و طولانی به سمت پائین می رود. پس از بررسی مسیر بدلیل لغزندگی بسیار زیاد و گل آلود بودن شیب پیش رویمان کارگاهی دایر کرده و با استفاده از آن فرود می رویم. البته شیب مسیر زیاد نبوده و از طناب فقط برای حمایت فرود استفاده می کنیم.این شیب حدود 50 متر ادامه داشته و ما را به اعماق غار می برد. در انتهای طناب و شیب مذکور به سطحی مسطح می رسیم که 3 راه در برابر ما قرار می دهد. اولین راه سمت چپ است که مستلزم صعود از شیبی تند و سنگلاخی است. این مسیر صعود شد و در انتها به تالاری که نزدیک دهانه غار است منتهی گردید. علیر غم وجود چند دهلیز و دالان کوچک و تلاش ما در بررسی همه آنها راه به جائی نبردیم و همه این مسیرها بن بست بودند. دومین راه مسیر سمت راست است که با شیبی تند به سمت بالا می رود که این راه نیز در نهایت و قدری بالاتر مسدود می گردد. سومین راه که همان مسیر مستقیم است و در واقع ادامه شعبه اصلی غار است را در پیش می گیریم و بعد از عبور از یک دهلیز و دالان به یک دهلیز بسیار تنگ می رسیم و با زحمت از آن عبور می کنیم. در ادامه دالانی دیگر پیش روی ماست و دوباره دهلیزی دیگر تا به یک اتاقک می رسیم که کف آن مملو از آب و گل است و در سمت راست آن مسیر ادامه می یابد. بعد از چند تنگنای دیگر دوباره به اتاقکی کوچکتر می رسیم که انتهای غار شوی بوده و راه را بر ما می بندد.توضیح آنکه در اکثر قسمتهای این غار دهلیزهای متعددی وجود دارد که با صرف وقت و انرژی زیاد همه آنها را مورد بررسی و بازدید قرار دادیم که البته هیچیک از آنها شعبه مهمی محسوب نمی شوند.نکته مهم در مورد غار شوی آنست که اکثر بخشهای این غار ریزشی بوده و عبور از آنها مستلزم توجه و دقت وافر است. در ضمن بیشتر نقاط غار نیز به شدت گل آلود بوده که این مهم نیز پیمایش غار را دشوار تر کرده و به خطرات مسیر نیز می افزاید.